معنی فرمانروای شهر
حل جدول
شهریار
فرمانروای بردگان
اسپارتاکوس
فرمانروای مستبد
دیکتاتور
فرمانروای حاکم
فرمانفرما
سومین فرمانروای خوارزمشاهی
آتسز
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به آلمانی
Diktator (m)
فارسی به عربی
امیر، دکتاتور
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
مکان مسکونی بزرگ شامل خیابانها، بازارها، تاسیسات اداری، و امثال آن،
[مجاز] مردم شهر، اهلی شهر،
تعبیر خواب
اگر به خواب بیند که شهری شد، دلیل است دینش قوی گردد و به مراد برسد. اگر بیند که از شهر بیرون یا بیرونش کردند، تاویل به خلاف این باشد. اگر بیند که از شهر به شهری رفت، دلیل است زن را طلاق دهد و زن شوهر دیگر کند. اگر بیند که از شهر مسلمان به شهر کفر رفت، دلیل است در دین کافران رود. اگر بیند که در شهر گرمسیر برف و یخ دید، دلیل است که در آن شهر تنگی است. اگر در شهر سردسیر بیند، دلیل فراخی نعمت است. اگر بیند که از روستائی به شهر آمد، دلیل منفعت بود. اگر بیند که از شهر به روستا می رفت، دلیل است مراد نیابد. - محمد بن سیرین
لغت نامه دهخدا
شهر. [ش َ] (اِخ) ابن حوشب. محدث است. (منتهی الارب).
معادل ابجد
1093